سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روانشناسی بالینی

یکبار بتونم از دیدگاه و منظر اونهام به زندگی نگاه کنم به نظرم باید یکم متفاوت باشه، تفاوت ها رو خیلی دوست دارم اما از تفاوتی که منجر به تناقض بشه متنفرم، در کل خیلی سخته برام زندگییوتصور بکنم که بدورازعلم وآگاهی خاصی باشه و بدون جهت پیش بره پس قاعدتا نباید مقصدی هم داشته باشه.

از نظر من روانشناسی یه جورایی دقیقا مثل اخلاق و رفتار، شیوه ی خاص بودنه، حالا اگر بخام در این رابطه بیشتر توضیح بدم باید یه سری سرفصل هایی خاص براش تعریف کنم.

روانشناسی منحصر بفرده

آدماهای زیادی توی دنیا زندگی میکنن. هر کدوم ازاین آدمها یه سری تفاوتهایی با هم دارند که اونارو از بقیه متفاوت میکنه یعنی در واقع عامل تفاوته، حتی درمورد دوقلوهای یکسان هم نمیشه نظرداد و گفت که 100% عین همدیگه اند چون حتی اگر اوناها در همه چیز باهم شباهت زیادی داشته باشند یه تفاوتهای کوچولویی دارند مثل اخلاق.

این تفاوتها که راجع بشون صحبت کردیم همون تفاوتهای فردی هستن، که بیشتر در برگیرنده خلق و خوی آدماست. تفاوتهای فردی در بسیاری از مواقع مورد توجه قرار نمی گیرند وانسانها خیلی بی تفاوت از کنارشون میگذرند فارغ از اینکه همین تفاوتهایی که ریز و بی ارزش شمرده می شن می تونند تحولی عظیم در حد یک انقلاب در زندگی انسان بوجود بیارند.

 از بارزترین این بی تفاوتی ها می تونم به بحث داغ فالگیری و طالع بینی با توجه به ماههای تولد افراد اشاره کنم. اینکه انسانهایی ممکنه خیلی اتفاقی در یک ماه خاص به دنیا آمده باشند، نمی تونه دلیل بر این باشه که همه افراد متولد اون ماه اخلاقیاتشون کاملا از روی هم کپی گرفته شده باشه و همگی اونا باید منتظر یه اتفاق باشن. مگه میشه گفت دونفر کاملا از نظر اخلاقی شبیه به هم هستن؟ خب معلومه نه، این احمقانه ترین سوالی بود که تاحالا شنیدم.

 با یه مثال ساده تراین مساله رو بیشتر باز میکنم، اثر انگشت واسکن قرنیه چشم هر انسان متعلق به خودشه به نحوی که از این دو عامل برای تشخیص هویت هم استفاده میشه، یا عدم کشف داروی بیماری ام اس برمیگره به این موضوع که این بیماری هم مثل موارد قبل کاملا منحصربفرده و هیچ دو موردی با هم تطابق ندارند، اخلاقیات انسانها هم همین حالته.

همونطور که گفتم روانشناسی علم منحصر به فردیه، اما چرا فقط روانشناسی این جوریه و علم های دیگه اینجوری نیستند، یا به تعبیر دیگه چراعلم های دیگه اینقدر ظرافت ندارند؟

از نظر من روانشناسی گسترده ترین علمیه که در سطح جهان وجود داره پس میتونه در برگیرنده همه چی باشه. دراین زمینه می تونم به این قضیه استناد کنم که درکشورهای پیشرفته درکنارهرفرد چه در محل کار(از نظر شغلی) وچه درزندگی اجتماعی (فردی)همیشه یک روانشناس حضور داره. این حرف به بسیط بودن و جهان شمولی روانشناسی اشاره داره.

 اگه از بعد دیگه بخام توضیح بدم باید بگم که روانشناسی علم لحظه هاست یعنی علاوه بر اینکه به ازای هر فرد در دنیا یک مدل خاص روانشناسی وجود داره، حتی هیچ کدومه اونهام شیبه به همدیگه نیستند ولی نکته جالب اینه که در خیلی از اوقات هم میشه رفتار آدمارو درشرایطی خاص پیش بینی کرد به بیان دیگر آدمها هم شبیه به همدیگه هستند وهم نیستند.

این مساله نشون میده که اخلاق کاملا منحصر بفرده وبه تبع اون روانشناسی هم دارای نرمش خیلی زیادیه یعنی خم میشه ولی نمیشکنه.

  روانشناسی یک هنره

 یک روانشناس به این دلیل هنرمنده چون میتونه با وجود تفاوتهای چشمگیر فردی در بین انسانها، به اونها کمک و راهنمایشون بکنه.

روانشناس کسیه که می تونه براحتی با نگاه به شرایط چه در بحث محیط ویا حوزه های دیگه، به بهترین شکل امداد برسونه و بقیه رو یاری کنه.

از نظر من روانشناسی هنر چینش، نتیجه گیری و پیش بینی قضایا ست نه اون تعریفی که در کتاب روانشناسی عمومی نوشته شده، در این کتاب، روانشناسی علم مطالعه روح تعریف شده، بعد نکته جالب تر اینکه دقیقا چند صفحه قبلتر از این تعریف نوشته شده نمی دونیم چرا بعضی فکر می کنن روانشناسی همون احضار روح و فال گیریه. شما باشید با توجه به این تعرف از روانشناسی چی برداشت می کنید؟ قاعدتا چیزی بغیر از این نمی تونید بگید. بعد تازه کلی هم غرمی زنیم که چرا دیگران به ماها که روانشناسی میخونیم می گن دیونه.

ازنظرمن که دانشجوی روانشناسی هستم اون کتاب رده، چون هیچ ربطی به روانشناسی نداره و بیشتر فیزیو لوژیکه. تازه اگه بخاین بازم نظره منو بدونین ما داریم اصول علم فیزیولوژیکو میخونیم نه روانشناسی.

لازم میدونم به یه مساله دیگه هم اشاره کنم، در ایران بین گرایشهای مختلف روانشناسی تقریبا هیچ تفاوتی نیست، در این خصوص میتونم به روانشناسی عمومی و بالینی اشاره کنم که فقط با یک کتاب از هم متمایز میشن،این یعنی واقعا این دو گرایش هیچ فرقی باهم ندارند؟

یک روانشناس خوب باید یک جامعه شناس خوب هم باشه

در کنار همه این مسایل نباید نقش محیط و جامعه رو فراموش کرد انسانها در تامل با همدیگه اجتماعی می شن. پس نقش جامعه رو نباید دست کم گرفت. خیلی از مسایل و معضلاتی هم که منجر به بیماری های روانی می شن از همین مسایله. پس واقعا جامعه خیلی مهمه.

اگر یک روانشناس از جامعه ایی که در اون زندگی میکنه غافل باشه یا به اون اهمیت نده و به نحوی در بطن جامعه نباشه، میتونم بگم انسان بسیار بی تفاوتیه و اصلا نمیتونه یک امداد رسان خوب در زمینه های مختلف خصوصا روان باشه.

چرا من این عقیده رو دارم؟

 زمانی که یکی به شما مراجعه می کنه تا در زندگی و حل مشکلاتش بهش کمک کنید، چطور وقتی شما اطلاعی از اوضاع ندارید میتونید یکی دیگه رو راهنمایی کنید. اینجاست که به حرف من میرسید پس ببینید این شما هستید که به مشاوره احتیاج دارید، حتی اون آدمی هم که به شما مراجعه کرده خوب میدونسته که برای حل مشکلش باید به روانشناس مراجعه کنه ولی مثل اینکه انتخاب درستی نداشته.

 

در آخر به این نتیجه رسیدیم که واقعا حق با کسایی بود که میگفتن روانشناسی علم نیست، چون روانشناسی قضیه ایی که خیلی فراترازعلمه و هنوز کسی نتونسته درجه وارزش یا بهتر بگم غایتش اون رو مشخص کنه، شاید تو آینده فکرامو جمع کردم و به این سوال هم جواب دادم کسی چه می دونه!


ارسال شده در توسط امیر احتشام